راز...

زندگی همچون قماریست....

راز...

زندگی همچون قماریست....

ثروت کوروش


زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت؛ سپس کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند.
وقتی که مال های گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود!
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد و بخششی که پاداشش اعتماد است بزرگترین گنج هاست.


نظرات 3 + ارسال نظر
حسین جمعه 4 شهریور 1390 ساعت 04:58 ب.ظ http://1w1p.blogsky.com

سلام
جالب و آموزنده بود.
مثل همیشه

سلام دوستم
ممنون

حسین یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 12:33 ب.ظ http://1w1p.blogsky.com

سلام
حالت خوبه؟
مامانت چطوره؟ خوبه؟

من آپم مریم خانومی

سلام دوستم
خیلی ممنون خوبه
باشه حتما میام بهت سر می زنم

فسقلی جمعه 25 شهریور 1390 ساعت 05:38 ب.ظ http://www.sharpay.blogfa.com

سلام مریم جوووووووووون
ویت خیلی آموزندست و خیلی ناناس و خوشمله
پیشم بیا خوشحال میشم جوجویی
فدات

مرسی عزیزم لطف داری
چشمات قشنگ میبینه
حتما میام
تو هم سر بزن بهم دوستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد