راز...

زندگی همچون قماریست....

راز...

زندگی همچون قماریست....

جرات داشته باش

وقتی روزی جدید شروع می شود ، جرات کن و قدر شناسانه تبسمی کن
وقتی به تاریکی رسیدی، جرات کن و اولین کسی باش که شمعی روشن می کند
وقتی بی عدالتی وجود دارد، جرات کن و اولین کسی باش که ان را محکوم می کند
 
وقتی به دشواری برخورده ای، جرات کن و به کارت ادامه بده
وقتی به نظر میرسد زندگی به زمینت میزند،جرات کن و با زندگی بستیز
وقتی احساس خستگی می کنی، جرات کن و به راهت ادامه بده
 
وقتی زمانه سخت می شود، جرات کن و از ان سخت تر شو
وقتی عشق ازارت می دهد،جرات کن و دوباره عاشق شو
وقتی کسی را در رنج دیدی، جرات کن و اورا التیام بده
 
وقتی کسی را دیدی که گم شده است،جرات کن و راه را به او نشان بده
وقتی دوستی به زمین افتاد،جرات کن و اولین کسی باش که دستش را بسویش دراز می کند 
وقتی احساس شادمانی می کنی،جرات کن و دل کسی را شاد کن
 
وقتی روز به انتها می رسد،جرات کن و به این احساس برس که بیشترین تلاشت را کرده ای
 
جرات کن و به بهترین کسی که می توانی تبدیل شو همیشه جرات کن 


جواب های حکیمانه...




زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت : تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد.
گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه  
غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org