یکم شهریور/ اورمزد روز جشن «فغدیه»، جشن خنکشدن هوا در خوارزم که «فغربه» هم گفته شده است
سوم شهریور/ اردیبهشت روز جشن «کشمین»، جشنی ناشناخته در سُـغد باستان که با بازاری همگانی همراه بوده است.
چهارم شهریور/ شهریور روز جشن «شهریورگان»، جشنِ آتشی در ستایش و گرامیداشت «شهریور» (در اوستایی «خْـشَـتْـرَهوَئیریـه»، در پهلوی «شهرِوَر») به معنای شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته، و بعدها نامی برای یکی از اَمْشاسْپَندان. در «برهان قاطع» (جـلد سـوم، ص1316) به عنوان زادروز «داراب» (کورش) یاد شده است.
هشتم شهریور/ دی به آذر روز «خزان جشن»، هنگام جشن خزان که از جشنهای مهم و کهن بوده و با سوارکاری، چراغانی و آذین خانهها و آتشافروزی بر بامها همراه میشده است. برخی این جشن را در هجدهم شهریور (و گاه پانزدهم شهریور) دانستهاند. «جیمز موریه» در سفرنامهاش از آخرین کسانی است که به برگزاری این جشن در شهر دماوند اشاره کرده است.
پانزدهم شهریور/ دی به مهر روز بازار همگانی دیگری در سُـغد و فرارود (ماوراءالنهر) باستان. همچنین گردیزی در «زینالاخبار» جشن خزان را به این روز منسوب میدارد.
سی و یکم شهریور/ روز زیادی جشن پایان فصل تابستان و زمان گاهَنباری بنام «پَـتْـیـه شَـهیم» در اوستایی «پَـئیتیش هَـهْـیـه» به معنای «پایان تابستان».
پیش از این و در کتاب «رصدخانه خورشیدی نقشرستم» با سازوکارهایی در آفتابسنجهای آن آشنا شدیم که نشانگرِ آغاز هر یک از هفتههای شهریورماه بودند. بیتردید آن شاخصها با جشنهای متعددی که در یکم، هشتم و پانزدهم شهریورماه، یعنی در آغاز هفته یکم، دوم و سوم این ماه برگزار میشوند، در پیوند هستند. حتی اگر همین جشنهای شناخته شده امروزی، دیرینگی بسیار نداشته باشند، دستکم بازماندهای از سنت جشنهای دیرین در آن هنگامها هستند.