راز...

زندگی همچون قماریست....

راز...

زندگی همچون قماریست....

سخنانی کوتاه از دکتر شریعتی

مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند,ولی آنان را ببخش .

 اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,ولی مهربان باش .

 اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت,ولی موفق باش.

 اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,ولی شریف و درستکار باش .

 آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند,ولی سازنده باش .

 اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند,ولی شادمان باش .

 نیکی های درونت را فراموش می کنند.ولی نیکوکار باش .

 بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد.

 ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان "تو و خداوند" است نه میان تو و مردم

 دکتر علی شریعتی


سفید.. سیاه

 

یه بزرگی میگه :

برای داشتن چیزی که تاکنون نداشته ای باید طوری باشی که تاکنون نبوده ای !

یه بزرگ دیگه میگه :

برای بدست آوردن چیز هایی که آرزو می کنی باید اول جاشون رو توی زندگیت خالی کنی ! 

 

باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .  
 
 
زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. . 
 
 
دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .  
 
خوب گوش کردن را یاد بگیریم
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .  
 
  
اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .  
 
 
فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد . . . 
مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .    
 

بیاموزیم که ...

با احمق بحث نکنیم و بگذاریم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 

با وقیح جدل نکنیم، چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روح ما را تباه می کند.  

از حسود دوری کنیم، چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمی آید.  

تنهایی را به بودن در جمعی که ما را از خودمان جدا می کند،ترجیح دهیم.  

از «از دست دادن» نهراسیم،که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است. 

بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم که قدرت ما در نخواستن ومنفعت ما در سبک باریست. 

کمتر سخن بگوییم،که بزرگی ما در حرفهایی است که برای نهفتن داریم،نه برای گفتن. 

از سرعت خود بکاهیم ،که آنان که سریعتر می دوند،فرصت اندیشیدن به خود نمی دهند. 

دیگران را ببینیم،تا در دام خویشتن محوری اسیر نشویم. 

از کودکان بیاموزیم،پیش از آن که بزرگ شوند و دیگر نتوان ار آنان آموخت..... 

  

خواسته هایی از خدا...

از خدا خواستم تا درد هایم را از من بگیرد.

خدا گفت: نه!

رها کردن کار توست ٬ تو باید از آنها دست بکشی.

از خدا خواستم تا شکیبایی ام بخشد.

خدا گفت: نه!

شکیبایی ٬ زاده رنج و سختی است ٬ شکیبایی بخشیدنی نیست ٬ به دست آوردنی است.

از خدا خواستم تا خوشی و سعادتم بخشد.

خدا گفت: نه!

من به تو نعمت و برکت داده ام ٬ حال با توست که سعادت را به چنگ آوری.

از خدا خواستم تا از رنج هایم بکاهد.

خدا گفت: نه!

رنج و سختی ٬ تو را از دنیا دورتر و دورتر و به من نزدیک تر و نزدیک تر می کند.

از خدا خواستم تا روحم را تعالی بخشد.

خدا گفت: نه!

بایسته آن است که تو خود سر برآوری و ببالی ٬ اما من تو را هرس خواهم کرد تاسودمند

و پر ثمر شوی.

از خدا خواستم یاری ام دهد تا دیگران را دوست بدارم ٬ همان گونه که او مرا دوست دارد.

خدا گفت: آه ٬ سر انجام چیزیی خواستی تا من اجابت کنم ! 

 

پیامی از سوی خدا

می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.

همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.

دلتنگی هایت را از خودت بپرس.

و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!

اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی.

نگران شکستن دلت نباش!

میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود ...

و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ...

و تو مرا داری ...

برای همیشه!

چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...

می خواهم شاد باشی ...

این را من می خواهم ...

تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...

نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.

شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!

فقط کافیست خوب گوش بسپاری!

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

پروردگارت ...
با عشق !